نیویورک، 4 فوریه 2016
توسط مایا سینگر
در مجموعه جدید مک کیو یک ظاهر بسیار غیرمنتظره و دور از انتظار وجود داشت: یک ست شلوار شلوار همسان و یک یقه یقه اسکی در بافتنی با رنگ های درخشان Fair Isle. در میان دریایی از تارتان و چرم سیاه و کت و شلوار پشمی کبود مایل به قرمز، آنجا چه می کرد؟ این ظاهر سنگ روزتا برای کل مجموعه بود، زیرا با اشاره سر به مرجع اصلی فصل، عکسهای فیلیس گالمبو از مردان آفریقایی و کارائیب که برای کارناوال لباس پوشیده بودند، که در کتاب ماسک او جمعآوری شده بود، برگشت. از این رو رنگ وحشی است. الگوی Fair Isle نوک کلاه به ریشه اسکاتلندی لی مک کوئین بود، شلوارهای حجیم الهام گرفته از کیلت و تارتان های فوق الذکر. عکسهای Galembo ارزش نگاه کردن را دارند، اما همانطور که از مطالب تابلوی خلق و خوی استفاده میشود، آنها با زیباییشناسی بهروز شده پسرانه مککیو هماهنگی عجیبی داشتند، که احتمالاً توضیح میدهد که چرا سارا برتون و تیمش تأثیر گالمبو را به اندازهای که زمزمه نمیکردند، کاهش دادند. ایده «نقاب» در سطح احساسی گنجانده شد، زیرا این مجموعه تنش بین چهرههای خشن مردان را بررسی میکرد که مجبورند به دنیا نشان دهند و خود نوجوانی لطیفتر که در کمین است، حتی پس از پایان سالهای نوجوانی. گذشته.
حس محافظ بودن با قدرت بیشتری - و با جذابیت تجاری زیاد - توسط لباسهای بیرونی چرمی لحافی مجموعه منتقل شد. به همین ترتیب در خطها و چکهای ترکیب وجود داشت، به قدری رنگ تند و آنقدر گرافیکی که مانند میلهها یا نردهها خوانده میشد. یک ژاکت راه راه قرمز و مشکی به خوبی در دوگانگی سخت در مقابل لطیف قرار گرفت، خطوط نوار مانند و قرمز در سطح تهدید قریب الوقوع را با حرکتی از آسیب پذیری، آستین های کشیده که روی دست ها افتادند. در جاهای دیگر، طنین عاطفی مشابهی در مکاشفه وجود داشت که جین به ظاهر سفت در واقع ژلهای چاپ شده بود تا شبیه شلوار جین مضطرب شود.
با این حال، بهترین ظاهرها در اینجا آنهایی بودند که به شکل گیری ظاهری که به عنوان امضای McQ ظاهر شده بود، ادامه دادند: شلوارهای الهام گرفته از کت و شلوار، به همان اندازه کامل و روان مانند دامن، از فصل گذشته منتقل شدند، و همچنین با تا حدودی دقیق تر اقتباس شدند. به شکل یک جفت شلوار برش راحت. مدتی طول می کشد تا هر بانکی با کت و شلوار مک کیو رنگ شرابی با آن شلوارهای کیلت به دفاتر وال استریت مراجعه کند، اما آنقدر قانع کننده بر این طرح اصرار دارند که آن روز ممکن است زودتر از آنچه هر یک از ما تصور می کنیم فرا برسد. چرا که نه؟ مطمئناً قلبهای مهربان در سینههای اربابان بالقوه جهان نیز میتپند.