پرادا به فرانکنشتاین ادای احترام کرد و صورتش را به دامن های مدادی و دست های کارتونی و بی بدنش را به پیراهن های مردانه زد.
برخورد انسانها و انساننماها، علم و علمی تخیلی و عذاب هیولای فرانکنشتاین، همگی ذهن میوچیا پرادا را درگیر ساختن مجموعه مردانه پاییزی خود، ترکیبی هوشمندانه از خارقالعاده - و تبلیغات بود. این مجموعه، با کفهای فوم شیک، باند تخته مدار و لامپهای زرد کمرنگ، حسی ماورایی داشت، مکانی برای انزوا و محافظت.
پرادا گفت که اخیراً به انسانیت و حساسیت مردم، به فراموشیها، مبارزه و «ضعف و ظرافت» انسانها در زمان خطر و ترس فکر کرده است. او همچنین به هیولای فرانکنشتاین فکر میکند که سال گذشته دویستمین سالگرد او را جشن گرفت، موجودی خشن که به دنبال عشق بود. طراح پیش از نمایش در پشت صحنه گفت: "این ایده از عشق وجود دارد، از این شخص رقت انگیز که به دنبال آن است، و انگیزه انسانی برای درک شدن، و نه احساس انزوا یا خیانت."
اگر همه اینها سنگین یا ملودراماتیک به نظر می رسد، اینطور نیست. حس شوخ طبعی پرادا در تاریکی محل درخشید. تمام کلاهها و تکههای روشن و مبهم روی ژاکتها - کسی انگشتش را در پریز برق فرو کرد. تکههای قلب بهطور خام روی جیبهای سینه کتهای تیره چسبانده شدهاند، و برقهای برفمانند روی پیراهنها و لباسهای آبی آسمانی میچسبند، که مورد دوم مزهای از مجموعه زنانه پاییز ۲۰۱۹ اوست.
لباس مردانه پرادا پاییز زمستان 2019 میلان
پرادا به هیولای معروف مری شلی نیز ادای احترام کرد و صورت او را به دامن های مدادی زد و دست های کارتونی و بی بدنش را روی پیراهن های مردانه که با رعد و برق و گل رز پوشانده شده بودند.
اما این لایهها را جدا کنید، زنجیرهای فرانکنشتاین را بردارید، کمربندهای متعددی را که به طور یکسان دور کمر زنان و مردان قرار داشت، از تن خارج کنید و چه چیزی باقی مانده است؟ چیزی جز مجموعهای از کتها و ژاکتهای نظامی خاص، کت و شلوارهای دوخته شده با شلوارهای کمر بلند به رنگهای مشکی، خاکستری یا سبز ارتشی، تعداد زیادی پلیورهای تیرهدار و یک روپوش سرمهای ناز. دوست داشتنی، امن و قابل فروش بود.
اینجا هیچ چیز عجیب و ترسناکی نیست.