وقتی چند سال پیش زک کینگ را ملاقات کردم، او به تازگی 18 ساله شده بود. خجالتی و کمی از زیبایی خود مطمئن نبود، او هنوز عکس های بی شک زیبایی می گرفت. بنابراین، ما چند سال بعد هستیم. اکنون، زک این آدونیس تسمهای تقریباً 6.2 اینچی است، چشمهای آبی کریستالی و پوفی شیطانی. فکر کردم چه راه بهتری برای نشان دادن به دنیا که او اکنون یک مرد است و برای هر چیزی که سر راهش قرار میگیرد با ژست گرفتن از او آماده است.
من مفهوم داستانم را به یکی از مجله های مورد علاقه ام برای فیلمبرداری رساندم، پیتر، تام و دیو. بنابراین، پس از تایید، ما در راه بودیم تا چیزی را برای من و زک خارج کنیم. می خواستم جذاب باشد اما جوان و شاداب باشد. بنابراین، من در محل اقامت پاول رایتز عکاس همکارم عکس گرفتم. او آنقدر نور روز و انرژی فوق العاده ای در فضای خود دارد که من فکر می کردم این یک فضای عالی است که زک فقط زک در پوست خودش باشد. . . و یک کت چرمی کنت کول نیز. من فکر می کردم که عنوان داستان برای اعتماد جدید زک به زیبایی خود بسیار مناسب است.
من از زک به سبکی عکس گرفتم که عکسهای قدیمی را که در جعبهای به سبک اتاق زیر شیروانی یافت میشود، تداعی کند. برای یک روز، زک با بچههایش به این عکسها نگاه میکند و میگوید: "لعنتی، بابات داغ بود!".
(از جورج سیتیزن برای فرستادن زک به من تشکر می کنم؛ از لوکاس برای همراهی با ایده من برای مجله تشکر می کنم؛ از پل تشکر می کنم که خانه اش را در یک بعدازظهر یکشنبه تنبلی به روی من باز کرد. و البته، قدردانی از آقای. پادشاه برای اعتماد به من. برای مشاهده کامل این داستان، لطفاً پیتر، تام و دیو را به صورت آنلاین بررسی کنید.)