من حرفه ای نیستم نظرات من در این مورد غرق در یک عمر تجربه نیست، و روزی که چنین باشد، احتمالاً باید این مقاله را بازنویسی کنم. در حال حاضر، من روی یافتن سبک خودم کار میکنم، و از آنجایی که سفر من به این رسانه تغییر میکند، نظراتم را در مورد آنچه که یک تصویر عالی میسازد، انجام دهم. دنیای عکاسی دیجیتالی که من با آن آشنا شدم، با روزهایی که پدرم شروع به کار کرد، بسیار متفاوت است. او هنگام خرید فیلم دو انتخاب داشت، سیاه و سفید یا رنگی که گرانتر بود. البته شرکتهای مختلفی وجود داشتند که رولهای فیلم را ارائه میکردند، اما من در اینجا به آن نمیپردازم. سیاه و سفید یک انتخاب واضح برای بسیاری از عکاسان بود. مگر اینکه روی کاری کار میکردید که در آن استفاده از فیلم رنگی الزامی بود، یا برای نشریهای مانند نشنال جئوگرافیک کار میکردید، یک دسته رول فیلم سیاه و سفید در یخچال خود نگهداری میکردید.
عکاسان اولیه، من در مورد پیشگامانی صحبت می کنم که به صورت سیاه و سفید گرفته شده اند. و من در مورد قبل از فیلم صحبت نمی کنم - اما عکاسان بزرگ اولیه مانند ژاک هانری لارتیگ به یاد ماندنی ترین آثار خود را سیاه و سفید عکاسی کردند. چرا؟ چون این چیزی بود که در اختیارش بود. لارتیگ جوان بود، او 16 ساله بود که برخی از مشهورترین عکس های خود را گرفت، او عاشق آزمایش بود. اگر او امروز زنده بود، احتمالاً با جدیدترین فرمت های مدیوم فوجی و هاسلبلاد فیلمبرداری می کرد. چیزی که کمتر شناخته شده است این است که او بعداً در زندگی خود مجموعه ای کامل از عکس های رنگی گرفت. ارزش بررسی آن ها و مقایسه این دو را به طور کلی دارد. آنها احساس بسیار متفاوتی نسبت به آنها دارند. بنابراین اگر او عاشق آزمایش با رسانه بود، چرا بیشتر از رنگ استفاده نمی کرد؟ به این دلیل است که و من تا همین اواخر این را نمی دانستم - فیلم رنگی هزینه بسیار بیشتری داشت. کلی خیلی بیشتر اگر رنگ خریدید، به این دلیل است که چیزی در ذهن دارید. جای اشتباه کمتر بود. به همین دلیل است که بسیاری از محبوب ترین عکس های ما سیاه و سفید هستند، حتی پس از مدتی که فیلم رنگی وجود داشته است.
من بخشی از نسل فیلم نیستم. یک روز ممکن است فیلم یاد بگیرم تا حرفهام را بهبود بخشم، اما دیجیتال را هر روز ترجیح میدهم. برای برخی از شما، این بدان معناست که من یک بچه هستم، دوربین های دیجیتال از زمانی که من به یاد دارم وجود داشته اند. پیشرفتهای فناوری در سالهای اخیر سریع و باورنکردنی بوده است، به طوری که میتوانید یک عکاس فیلم را با چاپ دیجیتال فریب دهید (این بیانیه مطمئناً بحث برانگیز خواهد بود). مسئله این است که اگر بخواهم رنگی، سیاه و سفید - یا نمایه صافی داشته باشم که بعداً درجه بندی شود، می توانم این تصمیمات را با لمس صفحه لمسی خود بگیرم. من حتی میتوانم این انتخابها را در پست با استفاده از نرمافزار عکس عمومی رایانهام انجام دهم - لایت روم را فراموش کنید.
چالشی که من با آن روبرو هستم این است که گزینه های زیادی در اختیار دارم. راستش را بخواهید، خیلی وقت ها نمی دانم سیاه و سفید می خواهم یا رنگی. برخلاف پیشینیان عکاسی ام، می توانم هر دو را با یک تصویر داشته باشم. شاید اگر دوره عکاسی را میگذراندم، پاسخ واضحتر میشد، اما چند نتیجهگیری خودم را گرفتهام. من متوجه شدم که تصاویر سیاه و سفید کار بهتری در ایجاد کنتراست دارند و عنصری از سورئالیسم را اضافه می کنند. ما در دنیای سیاه و سفید زندگی نمی کنیم، و این بدان معنا نیست که سیاه و سفید باعث می شود که درک محیط اطراف ما آسان تر به نظر برسد. در واقع، ما اغلب متوجه خطوط و اشکال عمیق تری می شویم که ممکن است در یک عکس رنگی نادیده بگیریم. اگر نمای نزدیک ادوارد وستون از کلم ها رنگی گرفته می شد، فقط عکس سالاد او بود. در سیاه و سفید معنای جدیدی به خود می گیرند، یکی از حرکت ارگانیک و سیالیت.
رنگ را می توان برای برجسته کردن رنگین کمان باورنکردنی رنگ های ایجاد شده توسط پر پرنده یا روشی که در آن یک منظره توسط نور نارنجی عمیق خورشید در حال غروب تغییر شکل می دهد استفاده کرد. در عکاسی خیابانی، من متوجه میشوم که رنگ باعث میشود یک صحنه شلوغ حتی شلوغتر به نظر برسد، اما سیاه و سفید میتواند مانند یک کلیشه به نظر برسد. پاسخ آسانی وجود ندارد، اما من فکر میکنم این به عکاس بستگی دارد که احساسات و جهتی را که میخواهد مخاطبانش روی آن تمرکز کنند برجسته کند. گاهی اوقات بهترین راه برای رفتن یک احساس درونی است – هیچ چیز علمی – فقط ترجیح خالص. شما چی فکر میکنید؟ آیا تیراندازی به یکی را بر دیگری ترجیح می دهید؟
عکاسی توسط LIoP.co.uk
_________________________________________________________________