الکساندر مک کویین فضای نمایش انبار و شکل مربعی تماشاگران شبیه به عینک های باشکوهی بود که لی مک کوئین می گذاشت. به نظر میرسید که او تماشاگران را از هر طرف ترجیح میداد و به داخل نگاه میکرد. شاید این در مورد تعدیل نگاه به داخل بود، حساسیتی که در آثار لی ریشه دوانده بود. این در مورد ووس از بهار/تابستان 2001 با الهام از جوئل-پیتر ویتکین صادق بود و در مورد دختری که در درخت زندگی می کرد که هنوز به عنوان یکی از نمایش های مهم او یاد می شود صادق بود.
اما قصیده سارا برتون برای سلف خود بیش از قالب ارائه آن بود. لباسهای نظامی و ارزشهای ویکتوریایی دنیای قدیم که امروزه پیام داده میشود، کنجکاویهایی بود که لی به آن پرداخت. این در مورد نظم و انضباط طنز بود، مهار آن و کار با کدهای یونیفورم و یکنواختی - همانطور که در یادداشت های نمایش ذکر شد "نمادی که همه مردان در برابر وظیفه برابر هستند". شعارهایی مانند «شأنیت، حقیقت، شرافت» لباسهای بینقص دوخت را به گونهای زینت میدادند که گویی میخواهند اصالت را در لباس مردانه بازگردانند. تزیینات کریستالی مانند مدالیون ها تبارهای ژاکارد، نمکدان های مخملی و کت های چسترفیلد را تزئین کرده اند.
تصاویر ارتش فراتر از جنبه فیزیکی بود. خشخاش که اغلب به عنوان نماد یادبود قهرمانان جنگ استفاده می شد، در این مجموعه به شدت مورد استفاده قرار گرفت. حتی رنگ آبی و سرمه ای این مجموعه به ویژه میهن پرستانه به نظر می رسید.
همه چیز مثل یک دور شدن از حالت معمول بود. تماشاگران در واقع به میراث لی مک کوئین، به ویژه عناصر Regency از آموزش Savile Row او نگاه می کردند. پنج سال پس از رفتن غم انگیز او، حضور او بسیار شبیه آرمان های قدیمی است که امروز شکل گرفته است، مدت هاست که از بین رفته اند اما فراموش نشده اند.
51.507351-0.127758