لندن، 8 ژانویه 2016
توسط الکساندر فیوری
از کریگ گرین - مفهومگرای مورد علاقه مد بریتانیایی - بپرسید که چه احساسی نسبت به اینگونه برچسب زدن دارد و بینیاش را کمی چروک میکند و پوزخندی ناباورانه میزند. او شانه بالا می اندازد: «ما هرگز با یک مفهوم شروع نمی کنیم. "این فقط چیزهایی هستند که احساس درستی دارند." شاید به همین دلیل است که نمایشهای گرین و لباسهایش با صدای بلندی طنین انداز میشوند. وقتی او لباسهایش را توصیف میکند، دلسردی زیادی ایجاد نمیشود: همه چیز مربوط به پارچهها و تکنیکهاست. و خانواده های سیلوانی. او گفت: "آنها در ابتدا از همه رنگ ها الهام گرفتند." . . شاید من نباید این را به شما بگویم.»
مثل همیشه، لایههای ارجاع تعبیهشده در لباسهای گرین فقط با مواردی مطابقت دارند که هر بیننده در آنها میخواند. تمام آن قطعات کوچک به یک کل بزرگ می رسند. این به آنچه که احساس درستی میدهد برمیگردد: این بار، گرین به صورت انتزاعی، به چیزهای جدید و قدیمی، در مورد دور ریختنی فکر میکرد - او به اسکرابهای بیمارستانی که لباسهایش اغلب به شکل ظاهری شبیه هستند، در مقابل چیزهایی که برای همیشه نگه میدارید اشاره کرد. او گفت: «مثل پتوها،» و دستهایش را پهن کرد تا نشان دهد روتختیهای پیچیده گلدوزیشده، لحافکاری، شستهشده و دوباره شستهشدهای که شبیه آنهایی بود که لینوس در کمیک استریپهای بادامزمینی چنگ زده بود.
این ایدهها بارها و بارها اجرا میشدند: به قول گرین، بوکله «مثل یک حوله کهنه» بود. ابریشم ها و چرم ها (اولین باری که گرین از این دو استفاده کرد) به شدت با دست پردازش شد، شسته شد و دوباره شسته شد. در مقابل، لباسهای دیگر یا محکم – به طور دائم – روی بدن بسته میشدند، یا با بند یا دکمههایی که فقط تا نیمه بسته میشدند، جدا میشدند، گویی که در یک لحظه قبل از بیرون زدن گیر کرده بودند. این مفهوم، از ناگزیر در مقابل امر ابدی، چیزی است که مد به عنوان بخشی از تصویر بزرگتر در حال حاضر با آن درگیر است. به همین دلیل است که برندها بین «مد» و «لوکس» تفاوت قائل میشوند، اولی به تحولات فصلی اشاره میکند، دومی به سبکهایی که برای همیشه ماندگار هستند. مدیران اجرایی کنگلومرا در تلاش هستند تا سر خود را در مورد آشتی دادن این دو خودپسندی متضاد بپیچند. دیدن یک طراح به سبزی سبز که میخکوب می کند، گیر می کند.
با فکر کردن به لینوس، و در واقع به همه چیزهای خالی دوران کودکیمان، نمیتوانستم به مفهوم محافظت برخورد نکنم. به همین دلیل است که ما به آن تکههای پارچه چسبیدهایم - تا احساس امنیت کنیم. گرین نمایش خود را با یک کت و شلوار هضمات دوخت آغاز کرد - او به یونیفرم ها اشاره کرد. خیاطی لایه بندی; دوتایی نقطه ریزش شوالیههای قرون وسطی، پر شده تا شکلهای محدب زرههای بشقاب را بپوشانند. گرین لنتهای پرشدهای را که در دستهای مدلها گرفته یا از کمربندشان آویزان شده بود، «کیسههای بوکس» نامید. او در ابتدا قصد داشت آنها را به دور مدل های خود ببندد، گویی آنها را در برابر جهان زره می کند.
آنطور که گرین میگوید، تعیین دقیق اینکه چرا این مجموعه بسیار درست است، دشوار است. اما این کار را کرد. شاید به این دلیل باشد که، با لرزیدن بازارهای مالی جهانی، دوباره - 2.3 تریلیون دلار در این هفته از بین رفت - همه ما می خواهیم احساس محافظت کنیم. شاید خود گرین احساس محتاط و نامطمئن داشته باشد، طراح جوانی که در صنعت پرتلاطم خود را نشان می دهد، که با تماشای ما، پایه هایش در حال تغییر است. اما او چقدر عاقلانه از مجموعه خود محافظت کرد، زیرا لباس های گرین - استعداد او - فقط همین است. آنها زره او در برابر هوس های دنیای مد هستند. و آنها کاملا استثنایی و منحصر به فرد هستند. هیچ مفهومی لازم نیست