لندن، 9 ژانویه 2016
توسط الکساندر فیوری
گفتن چیزهای زیادی هنگام زمزمه کردن، دشوار است، به خصوص زمانی که اطرافیان شما سروصدا می کنند. لو دالتون اغلب در مورد لباس های مردانه لندنی، با تمرکز بر پارچه های نجیب، تکنیک های سنتی و لباس های مردانه، ساکت به نظر می رسد. نوعی از لباسهای استاندارد باتلاقی که غالباً نیازی به نگاه دوم ندارند، به خصوص وقتی در مقابل ژاکتهای نئونی، جوراب شلواری توری، و دامنهای مردانه هستند. بو برومل، آن ستون اصلی سکوت طنزآمیز مردانه، عاشق کاری است که دالتون انجام می دهد. جان بول هرگز در خیابان نمی چرخید تا به یکی از کت های او نگاه کند.
اما کاری که دالتون انجام میدهد، وقتی واقعاً خوب است، از هیاهو و هیاهوی بسیاری از رقبای او بالاتر میرود. این برای پاییز انجام شد، جایی که او به شتلند نگاه کرد: خانه ژاکتها، اگر نه خود طراح. اگرچه ظاهراً او دوست دارد از آنجا دیدن کند و مردانی را که آنجا پیدا می کند دوست دارد. این مجموعه قصیدهای بود برای ماهیگیر، مزرعهدار، پسر اصطبل – فقط کمپ یا نمایشی نبود، بلکه بیشتر زمینی و واقعی بود، از چکمههای میخکوبی گرفته تا گونههای سرخرنگ (این مورد به لطف شرکت MAC Cosmetics).
همانطور که شایسته مجموعه ای است که به شتلند اختصاص داده شده است، لباس بافتنی، پیچیده اما غیرقابل تحمل، مانند پالت رنگ، نقطه قوتی بود. این همه متعلق به دالتون است: یک ظاهر به یاد ماندنی در تضاد، پیراهنی سریز با ژاکت چهارخانه سایز بزرگی بود که مانند جلیقه نجات پوشیده شده بود، در مقابل یک شتر سخاوتمندانه جفت شده بود.
آیا آنها در شتلند شتر می گیرند؟ شاید نه. آنها گوسفندی میگیرند که نشانهایشان به چاپ دیجیتال تبدیل شد و پشمهایشان توسط بافندههای مشهور بریتانیایی، جان اسمدلی، برای ساخت یقههای پولو مرینو و جونهای بلند استفاده شد. آنها همچنین باران زیادی میبارند - پیراهنهای لاکی دالتون و پارچهای که من هرگز اسمش را نشنیده بودم، از مخمل ضدحمام استفاده میکردند.
من گمان میکنم دالتون یک فتیشیست طنزپرداز پنهان است. منظورم این نیست که او به تسمه و شلاق علاقه دارد، بلکه چیزهای جالبتر است، مانند وسواس در مورد تغییرات و جزئیات پرزحمت (افتادن شانهها تقریباً بی نهایت، گشاد کردن دوخت یک لمس) یا تثبیت روی آن مواد عجیب و غریب. کار کردن با بسیاری از آنها دشوار به نظر می رسد - مثلاً دوختن آن پیراهن چند لایه باید به سادگی دوختن کیسه های زباله باشد - اما این نشان دهنده مهارت دالتون است که پوشیدن آن آسان به نظر می رسد. همین را نمیتوان در مورد خز خرس عروسکی، پرزدار به سوی گرمکن (بسیار خوب) و شلوار (نه) گفت. دومی یک جمله را در مستند بزرگ Isaac Mizrahi Unzipped در سال 1994 به یاد آورد، زمانی که Mizrahi به طرز معقولی یک لباس سرهمی از خز مصنوعی را با این خط جاودانه میپوشاند: "حدس میزنم این درباره زنان است که نمیخواهند شبیه گاو به نظر برسند."
حدس بزن چی شده؟ مردها هم نمی خواهند آنها در شتلند به گاوها شلیک می کنند، اینطور نیست؟