لندن، 9 ژانویه 2016
توسط الکساندر فیوری
«راحت و وحشت» تم کریستوفر شانون برای پاییز بود. کلمات بسیار سنگین اما شانون همیشه یکی از افرادی بوده است که طرح های خود را با چیزی بیش از آنچه به چشم می آید آغشته کرده است. لندن تأمینکنندگان بسیاری از لباسهای خیابانی پرطرفدار دارد - برخی از آنها با تمسخر از تایید این برچسب امتناع میورزند، در حالی که باید وقت خود را به طراحی لباسهای بهتر اختصاص دهند، گرفتار معناشناسی میشوند - اما شانون قدیمیترین آنهاست. و به نظر من بهترین. او وارث ظاهری کیم جونز است و نمایشهای او با همان تقابل بین بداخلاقی، بدجنسی طبقه کارگر و مد بالا میچرخد.
تا پاییز 2016. زیرا، برای پاییز 2016، شانون از طریق نصب به جای روی باند فرودگاه نشان داد. امیدواریم این یک اتفاق بینظیر باشد، زیرا شوتزپا نمایشهای شانون به شدت از دست میرود - و در واقع، امروز. نمایش او در گالری آلیسون ژاک در مرکز لندن به صحنه رفت و از همکاری اخیر با هنرمند لیندر استرلینگ برای اجرای لباس با شرکت باله شمالی الهام گرفت. اگرچه سکون ارائه به شما زمان زیادی برای تحسین مهارت های طراحی ماهرانه شانون داد، اما به سادگی یکسان نبود.
زمانی که شانون «راحت و وحشت» را به عنوان عنوان و الهام بخش این سفر انتخاب کرد، به حومه لیورپول، شهری در شمال انگلیس که در آن بزرگ شده بود فکر می کرد – آسایش خانه، اما وحشت گیر افتادن در آنجا. سازه های چوبی مرتفع در مرکز ارائه مملو از پنجره هایی با قاب PVC بود. آنها شبیه استخوانهای چوبی برهنه یک خانه نیمهنفره شدند، نوعی که به سبک ساختگی تودور توسط شرکت ساختمانی بریتانیایی بارات ساخته شده است. آنها در زمینهای سرسبز و دلپذیر در سراسر شمال انگلستان میرویند - یک آرامش و یک وحشت.
این خانهها محل زندگی مردم عادی هستند - که در اصل لباسهای شانون نیز نقش دارند. نه فقط برای این فصل، اگرچه این سفر به ویژه در تمجید از جذابیت مبهم پاپلینهای بوکسری کوتاه مردانه با راه راهها و چکهای آب نباتی متقاعدکننده بود. کاپشنهای کلاهدار و شلوارهای تکهدار که از درزها جدا شدهاند. و مدالها و گوشوارههای با زنجیر طلا که نمایشهای شیک پوشی از تلههای ثروت بودند.
هوشمندانه ترین بخش لباس شانون این است که درک آن چقدر ساده است. او گفت: «به پسرهایی فکر میکردم که با پرستار بچهام بیرون رفتند. شما نه نیازی به پیشینه عمیق دارید و نه به بازدید از حومه لیورپودلیا، تا حس پیچیده ای از زندگی در شهر کوچک (و در واقع، ناامیدی جنسی نوجوانان فروخورده) را از لباس او دریافت کنید. آنها از پالت پاستلی آماده استفاده میکردند، که یادآور زنجیرههای ورزشهای دستهجمعی اسپریت و بنتون در کلاهبرداران بادی وصلهدار و زیپدار و پیراهنها و شکلهای دانشگاهی بود.
آنها نیز چیزهایی هستند که شانون بارها و بارها ارائه کرده است، و هر فصل را دوباره میکس کرده و دوباره تجسم میکند، شبکهای فشرده از لباسها که ظاهراً دائماً از طریق تخیل همیشه بارور خود دوباره اختراع میشود. لذت بردن از مسابقه موشهای باند فرودگاه و تحسین کردن کارهای دستی او با آرامش برای پاییز - و احساس میکرد که شانون با انجام این کار خودش را از منطقه آسایش خود خارج کرد. اما میتوان امیدوار بود که شعور پویای شانون برای بهار به باندهای فرودگاه لندن بازگردد: شهر بدون شک از انرژی او بهره میبرد، و او بهطور انکارناپذیر یکی از بهترینهای شهر محسوب میشود.