امی واینهاوس خواند: «تو به او برگرد و من به سیاهی برمی گردم» و این آهنگی است که یوجی یاماموتو می توانست آواز بخواند مد معشوقه سختی است، و در حالی که یک فصل دیگر گاری های جدید و بهبود یافته را در برندهای دیگر تولید کرد، او به آن ثابت بی رنگ جهان خود بازگشت.
واضح بود که یوهجی در حالی که گذشته را بازیافت می کرد، این کار را با انتشار مجدد عشق های قدیمی انجام نمی داد. او بیشتر از آن دسته است که به میراث خود چاقو می زند. برخی از یوهجیسمهای معمولی به نمایش گذاشته شدند - یقههای متعدد، ساختارشکنی، درزهای قابل مشاهده و ناتمام، لایهها روی لایههایی از مواد نازک کاغذ - اما آنها تغییر کاربری داده و به هم متصل شدند. رگهای از رنگ سفید از میان کتانیهایی که به طرز ماهرانهای در هم کشیده شده بودند، عبور کرد، و روی همه آنها نوعی زخم دوخته شده بود - جراح در دوختهای خود خیلی مراقب نیست. خردهفروشان عاشق کتهای مشکی یاماموتو هستند و ما میتوانیم در باند فرودگاه بهعنوان تغییراتی که ظاهر میشوند، شمارش کنیم. انتقام ستیزهای قدیمی پیرامون کوچ نشینی و بازیافت به وضوح در پلیورهای دو نیم شده که به صورت ناهموار با هم تراشیده شده بودند ظاهر می شد. شلوارهای گشاد a-la-yohji به یکباره احساس تازگی و آشنا میکردند و ثابت میکردند که با چرخش چرخ مد، دنیا دوباره ساخته میشود. یکی از مدلها شبیه خود مرد بود، فقط نیم قرن جوانتر، کت و شلواری تیره و کلاهی شاد. تنها چیزی که کم داشت برق چشمانش بود. دعوتنامه پیشنهاد کرد: «یوهجی خوبی داشته باشید»، و تعداد زیادی برای انتخاب وجود داشت، هرچند کمی ضربه خورده و کبود شده بودند.
او بعداً گفت: «گذشته را میتوان برای خلق چیزهای معاصر استفاده کرد،» و این نفس سیاهپوش آشکارا راهی بود که او پس از فصلهای قبلی فشردهتر از فصلهای گذشته متمرکز بود. و اطلاعیه های گمشده یوهجی را به خاطر دارید؟ یک سرنخ در آنجا وجود داشت، اما پس از آن 20/20 است. در حالی که بیرون آمد تا کمانی بگیرد که به طور غیرمعمولی با گلدان های براق تزئین شده بود، به دستبند نقره ای خود اشاره کرد. هیچ کاری یاماموتو بیمعنی نیست، بنابراین عرضه جواهرات نمیتواند آنقدر دور باشد. حالا که به خودش فکر کرده است، چه کسی میداند که دیگر چه چیزی آن آستینهای بلندش را بالا آورده است.
48.8566142.352222