لاف باز اصطلاحی است که توسط نسلهای دیجیتال برای نمایش اقلام لوکس تازه بهدستآمده و قطعات بیانیه در رسانههای اجتماعی استفاده میشود. اشیاء حسادت همتایان، اغلب ماهیتی باطنی دارند: کفش، کیف، و لباس هایی که به طور سنتی برای چشم خوشایند نیستند. کمی بی دست و پا، کاملا خرابکارانه، یا زشت-باحال. خونسردی آنها دانش جامعه است: اگر می دانید، می دانید. شما می توانید این روش را برای بسیاری از چیزهایی که متیو ام. ویلیامز برای Givenchy طراحی می کند، اعمال کنید.
به نظر می رسد دوره تصدی او در خانه به طور استراتژیک برای ژنرال Z و کسانی که خود را در آنها منعکس می کنند هدف گرفته است - حداقل اگر کمپین سال گذشته رسانه های اجتماعی با پرطرفدارترین افراد مشهور جهان مورد توجه قرار گیرد.
"در پایان روز، به غریزه و آنچه من آرزو دارم برمی گردد. من خیلی استراتژیک نیستم امیدوارم مشتری از چیزی که من دوست دارم خوشش بیاید.»
متیو ام. ویلیامز.
طراح در یک تماس تلفنی از پاریس گفت، اما به نظر می رسید مجموعه سال دوم او کاملاً برای آن بخش Gen Z طراحی شده است. سیلوئت ها گرافیکی و شدید بودند، به گونه ای که حجم لباس های اسکیت را در خطوط طنازانه تری بازتاب می داد. او آنها را "میکرو ماکرو" نامید - اغراقآمیز که گویی برای دیده شدن از طریق صفحه نمایش ساخته شدهاند.
بافت ها بسیار لمسی بودند به گونه ای مسحورکننده که یک پوشش تلفن در تمساح مصنوعی یا نئون فاز باعث می شود مغز بخواهد دستش را دراز کند و آن را لمس کند. و لوازم جانبی دارای کیفیت عجیب و مجسمهسازی در موردشان بود که آنها را به یاد ماندنی و ارزشمند میکرد، مانند یک شیء بیمکان در محیطی بعید.
آن را در کتهای بزرگ و پشمالوی و ژلههایی با کلاههای همسان - شاخدار، مانند فصل گذشته - و دستکشهای پشمالوی غولپیکر شبیه چیزی از رمانهای ژان ام اوئل، اما شاید «فرازمینیتر»، همانطور که ویلیامز در مورد سم خود گفت، تجسم یافت. کفش های پلت فرمی، مناسب برای یک سنتور.
این مجموعه که در سالن صنعتی پاریس La Défense Arena (که به گفته طراح او را به یاد نوازندگان حرفهای سابقش در لباس پوشیدن میاندازد) با چراغهای جلویی که بالای سر مدلها مانند بشقاب پرنده فرار میکردند، ارائه شد، مجموعه بسیار علمی تخیلی جهنمی بود، اما پیچ و تاب فضای باز الهام گرفته از قرنطینه که در این فصل به آن عادت کرده ایم. در واقع، اگر لحظهی اصلی ما در زمان، ذهن طراحان را به فضای بیرونی عالی معطوف کرده است، این قبر در فضای باز بود - نسخه سختتر و مد روز.
با صحبت از چیزهای سخت و مد روز، زنجیرههای بزرگ کوبایی با شیدایی فعلی رسانههای اجتماعی صحبت میکردند، در حالی که سختافزار در خیاطی و بهعنوان تزیین روی لباسها، تضاد ویلیامز را بین آتلیههای Givenchy و دنیای صنعتی خودش ادامه داد.
او گفت: "آنها شهوانی و ظریف هستند و قدرت زنانه را نشان می دهند."
او همان حس را به اولین فشار بزرگ خود برای فرش قرمز تبدیل کرد، در نوعی لباس شب آبی پوشانده شده با پولک های سفت و سخت، که به لبه های سرزنده مانند برخورد امواج تبدیل می شد. خطوط آنها منعکس کننده پیشنهاد دائمی ویلیامز برای یک سیلوئت زنانه بود که با شماره های بدنه بافتنی یا لباس های ستونی بیان می شد.خانه Givenchy در 43 سال اول زندگی خود، یادگاری از سلیقه محافظه کارانه بود.
با این حال، درست خارج از جعبه، نوآوری نیز بخشی از معادله بود. هوبر د ژیوانشی با اولین مجموعه خود در سال 1952 نشانی از خود به جای گذاشت: این مجموعه بر اساس جدایی ها بود که یک زن می توانست آن ها را با هم ترکیب کند و به جای پوشیدن آنها که توسط یک طراح نشان داده شد، و این یک مفهوم بدیع برای آن زمان بود.
این که کوتور جوانترین در صحنه پاریس بود (و بسیار خوش تیپ 6 فوتی) به نظرات او لطمه ای وارد نکرد.
ژیوانشی زیر نظر استاد اسپانیایی کریستوبال بالنسیاگا گرفته شد و پس از آن کار او به وضوح کمتر به سمت جوانان گرایش پیدا کرد.
نیویورک تایمز او و مربیاش را «بیتردید پیشگوترین طراحان جهان» توصیف کرد. در این دوره او (همزمان با Balenciaga) لباس انقلابی یا لباس گونی را معرفی کرد که به عنوان "شکل کاملاً جدید مد" تحسین شده بود. او همچنین به عنوان پیشگام در سیلوئت شاهزاده خانم شناخته می شود، و زمانی که آدری هپبورن، شخصیت سینمائی، برای اولین بار لباس مشکی کوچک جیوانچی را پوشید، نام او برای همیشه با یقه سابرینا پیوند خورد.